»» خاطره رحیمصفوی از شهید «حسن باقری»
سرلشگر رحیمصفوی از زبان مقام معظم رهبری
نقل میکند: «تا آمد پای تابلو (شهید حسن باقری) و شروع کرد وضعیت دشمن را
تشریح کرد، قلبم ناگهان ریخت ! اما هر چه زمان میگذشت، قلبم روشنتر
میشد؛ مثل یک روحانی که مثلاً وقتی پسرش میخواهد به منبر برود نگران است
که آیا میتواند از عهده این منبر برآید یا نه!»
به گزارش فارس ، سرلشگر سیدیحیی رحیمصفوی نقل کرده است:
در آغاز جنگ که بنیصدر ملعون و خائن به
جبههها میآمد، بنده، فرمانده عملیات خوزستان بودم. ما را به جلساتی که
راجع به جنگ بود راه نمیدادند! من با شهید بزرگوار حسن باقری با تلاش مقام
معظم رهبری که نماینده وقت حضرت امام (ره)بودند، وارد جلسه شدیم.
وقتی نوبت ما صحبت کردن به ما رسید، ابتدا قرار بود وضعیت دشمن گزارش شود و بعد وضعیت جبهه خودمان.
به شهید بزرگوار اشاره کردم و گفتم «شما
این مطلب را توضیح بدهید»؛ مقام معظم رهبری در زمانهای بعد از آن جلسه به
من گفت که «تا شما اشاره کردی که حسن بلند شو، دیدم که یک جوان لاغر اندام و
کوچولو بلند شد، بدون اینکه سر و ریشی، محاسنی داشته باشد (البته ته ریش
کمی داشت)، دلم ناگهان ریخت. گفتم حالا بنیصدر و اینها نشستهاند، این
جوان چه میخواهد بگوید، تا آمد پای تابلو، آنتن را گرفت و شروع کرد وضعیت
دشمن را منطقه به منطقه تشریح کرد که دشمن اینجا چند تانک دارد، اینجا چه
تیپ و لشکری مستقر است، آنجا خاکریز زدند، اینجا میدان مین و آنجا سیم
خاردار ایجاد کردهاند، هر چه زمان میگذشت، قلبم روشنتر و چهرهام بازتر
میشد؛ مثل یک روحانی که مثلاً وقتی پسرش میخواهد به منبر برود نگران است
که آیا میتواند از عهده این منبر برآید یا نه. من چنین حالی داشتم ولی هر
چه بیشتر صحبت میکرد من چهرهام بازتر میشد.»
شهید باقری در آن جلسه چنان گزارش دقیق،
مصور و خوبی ارائه داد که همه حضار حتی خود بنی صدر به شگفت درآمد که این
جوان این اطلاعات جالب را از کجا آورده است.
منبع رجا نیوز
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الشهدا ( چهارشنبه 89/6/31 :: ساعت 2:55 عصر )
»» هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الشهدا ( چهارشنبه 89/6/31 :: ساعت 2:54 عصر )
»» خدایا شهادت در راهت را روزی ما قرار ده
در اولین روز هفته دفاع مقدس 9 نفر از یاران جامانده به همرزمانشان پیوستند.انفجاری که امروز در محل رژه یگانهای مسلح در مهاباد روی داد نشان از ضعف و خشم دشمن دارد و اینگونه کارها مردم را یقینا در راهشان مصمم می کند .و باعث پیوند نا گسستنی بین مردم و انقلاب می شود
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الشهدا ( چهارشنبه 89/6/31 :: ساعت 1:37 عصر )
»» در آستانه هفته دفاع مقدس مطرح شد
فرمانده پیشین لشگر 27 محمد رسول الله تشریح کرد:
محمد اسماعیل کوثری فرمانده لشکر27 محمد رسول الله در گفت
وگو با خبرآنلاین دیدگاه خود را در باره نحوه پایان گرفتن جنگ تحمیلی مطرح
کرد.
سردار کوثری در مورد نقش هاشمی رفسنجانی در این مورد اظهار داشت:
آقای هاشمی دراین باره نظرات مختلف را گرفت. یکی نظر آقای خاتمی به
عنوان وزیر ارشاد و مسئول تبلیغات جنگ بود. نظر آقای خاتمی این بود که
مردم از جنگ خسته شدند. بعدا آقای هاشمی از فرماندهان هم می خواهد که آنها
هم نظر خود را بیان کنند که جنگ را چگونه تمام کنیم. آقا محسن[رضایی] می
آید و با فرماندهان مشورت می کند و برآوردی که می کنند اعلام می کند .
آنها می گویندچیزی در حدود3 میلیارد دلار نیاز ما تجهزاتی می خواهیم تا جنگ
را با پیروزی تمام بکنیم. نظر سوم را هم آقای هاشمی از نخست وزیر می
خواهد. من هنوز آن نامه را دارم که ایشان می گوید: من حتی یک دلار هم نمی
توانم کمک کنم. این سه نظر را آقای هاشمی بین 30-40 نفرا از سیاست مداران
کشور برد و با آنها در میان گذاشت تا در این باره اظهار نظر کنند. در نهایت
نظر جمع بندی آنها را خدمت امام برد. امام هم مشورت می کرد. موقعی که
بردند حضرت امام آن عبارات را درباره پذیرش قطعنامه بیان کردند.
کوثری در پاسخ به این سوال که:"یکی از بحث های که اخیرا در فضای سیاسی
کشور مطرح شد، موضوع اهتمام دولت وقت به دفاع مقدس بود و پشتیبانی از جبهه
ها است. دولت در زمان جنگ برای جنگ هزینه می کرد؟" گفت:
بله،هزینه می کرد. اما مطابق با انتظاری که ما داشتیم، شاید به آن
اندازه نبود. شاید دولت آن زمان هم امروز بگوید من درآمد آن چنانی نداشتم
که بخواهم در جنگ هزینه کنیم. تنها کسی که حرف امام را درباره جنگ گوش و
خوب عمل کرد، صدام بود! جدی می گویم! چون همه چیزش را به جنگ آورد. وزارت
راه یا صنایع کشورش را در خدمت ارتش عراق در آورد. نمی گویم ما این کار
را نکردیم؛ اینجا هم گذاشتند. وزارت صنایع در یک حدی کمک کرد ولی می توانست
بهتر باشد. البته اینجا فرق می کرد، صدام و و حزب بعث اصلا به مردم بها
نمی دادند، اینجا برای مردم احترام قائل بودند. نمی خواهیم یک طرفه قضاوت
کنیم من می گویم اگر می خواستند بیشتر هزینه کنند می شد.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الشهدا ( سه شنبه 89/6/30 :: ساعت 9:45 صبح )
»» شعری که با نظر رهبر انقلاب به دیوار بنیاد جانبازان نصب شد
محمدحسین جعفریان
در دیدار شاعران با مقام معظم رهبری شعری را خواند که رهبر معظم انقلاب
فرمودند: بدهید این شعر را خوشنویسی کنند و بدهید به بنیاد جانبازان و
ایثارگران، آنجا آویزان کنند. جعفریان که خود جانباز است، این شعر را به
جانبازان تحت درمان در «کلینیک درد» بیمارستان خاتم الانبیاء تقدیم کرده
است.به گزارش فرهنگ نیوز به نقل ازجهان شعر محمدحسین جعفریان که در قالب نو سروده شده است، «عاشقانههای یک کلمن!» نام دارد.
دیگر نمیگویم؛ پیشتر نرو!اینجا باتلاق است!حالا میگردم به کشف باتلاقی تواناتردر اینهمه خردی که حتی باتلاقهایشوظیفهشناس و عالی نیستند.همه چیز در معطلی استمیوهای که گلپولی که کتاب مقدسو مسجدی که بنگاه املاک.ما را چه شده است؟این یک معمای پیچیده استهمه در آرزوی کسب چیزی هستندکه من با آن جنگیدهامو جالب آنکه باید خدمتکارشان باشمدر حالیکه دست و پا ندارمگاهی چشم، زبان و به گمان آنها حتی شعور!من بیدست، بیپا، زبان، گاهی چشمو به گمان آنها حتی شعوردر دورافتادهترین اتاق بداخلاقترین بیمارستانوظیفه حفاظت از مرزهایی را دارمکه تمام روزنامهها و شبکههای تلویزیونیحتی رفقای دیروزم - قربتاً الیالله -با تلاش تحسینبرانگیزسرگرم تجاوز به آنند.جالب آنکه در مراسم آغاز هر تجاوزیبا نخاع قطع شدهامباید در صف اول باشمو همیشه باید باشمچون تریبون، گلدان و صندلیباشم تا رسیدن نمایندگان بانکهاسپس وظیفه دارم فوراً به اتاقم برگردم.ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الشهدا ( یکشنبه 89/6/28 :: ساعت 10:45 صبح )
»» شعر منتشر نشده شهریار درباره رهبر معظم انقلاب
بر آستان والای آیت الله خامنهای ریاست
جمهوری اسلامی محبوب و امام جمعه بزرگوار تهران تقدیم و توفیق روزافروز
ایشان و امام امت و رزمندگان اسلام را شب و روز به دعا مسئلت مینمایم.
رشگم آید که تو حیدر بابا
بوسی آن دست که خود دست خداست
راستان دست چپ از وی بوسند
که خدا بوسد از او دست راست
در امامت به نماز جمعه
صد هزارش بخدا دست دعاست
من بیان هنرم، یک دل و بس
او عیان هنر از سر تا پاست
او شب و روز برای اسلام
پای پویا و زبان گویاست
او چه بازوی قوی و محکم
با امامی که ره و رهبر ماست
شهریارا سری افراز به عرش
کو نگاهیش به (حیدربابا) ست
تبریز- دوازدهم ذیالحجه/ 1407 هجری قمری مطابق هفدهم امرداد /1366 شمسی سیدمحمدحسین شهریار (در هشتاد و دو سالگی)
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الشهدا ( یکشنبه 89/6/28 :: ساعت 10:31 صبح )
»» پارتی بازی شهید کاظمی برای فرزندش
محمد مهدی کاظمی، فرزند ارشد شهید احمد کاظمی متولد دی 65 (بچههای کربلای5) در کربلای پنج به دنیا آمده، دانشجوی لیسانس در رشته IT تهران جنوب است.
به نوشته «تهران امروز»، او در گفتوگویی با خبرگزاری برنا گفته است: شهدای ما از ابتدای جنگ اسمشان وارد بنیاد شهید شده، ولی خانوادههایی مثل ما که ارتباطی با این مجموعه نداشتیم، تازه باید 10 نفر بیایند نظر بدهند؛ اصلا شما کی هستید؟ چی هستید؟ بیایند خانه ما را ببینند و... البته برای خانواده ما نه، ولی برای جمع شهدایی که با پدرم بودند این مشکلات ایجاد شد. مثلا فرزند صغیر داشتند. بنیاد میآمد پرس و جو میکرد، مثلا چه مقدار دارایی دارید و... به نظرم این جالب نیست. ولی خوب همه اینها قبلا در سپاه تعریف شده بود و این اطلاعات را داشت. الان بزرگترین مشکل یک خانواده تازه وارد به بنیاد که قبلا زیرمجموعه سپاه بوده، بحث بیمه است. من با خانوادهای مرتبط هستم که پدرشان جانباز بوده و شهید شده. گاهی حتی بنیاد شهید آنها را به زور قبول میکند. الان مشکل خدمات درمانی دارند... بنیاد شهید کارهای اشتباهی کرد. شاید اصل کار درست بود و شیوه آن ایراد داشت. الان اگر کسی از دور یک خانواده و یا فرزند شهید را ببیند، فکر میکند چه خبر است. در فکر مردم زمینه بدی جا افتاده. بچه شهید مساوی سهمیه، بچه شهید مساوی رسیدگی (پسر شهید اسدی سه ساله بود که پدرش شهید شد، اگر یک روز دانشگاه برود، همه میگویند از سهمیه استفاده کرد، ولی هیچ کس نمیداند که چهها کشیده تا به دانشگاه رسیده، هیچ کس نمیداند کلاس اول که بود، وقتی میخواستند درس خانواده را بدهند، و یاد بدهند بنویسد بابا، دو روز تب کرد).
فرزند شهیدی در جمع همین دوستانی که با پدرم شهید شدند، میگفت: بیایید برویم کاری کنیم تا همه متوجه بشوند، اگر من بابام را دادم و به من سهمیهای دادند، چه دلم بخواهد و چه نخواهد، چه استفاده کنم یا نکنم؛ آقا جان من بابام را دادم! کسانی که دائم میزنند تو سر بچه شهید که اینها سهمیه دارند و هزار چیز دیگر، حاضرند پدر را از آنها بگیریم و بگوییم بفرما این سهمیه. پدر همه چیز یک خانواده است. کسی که دارد داد میزند به فرزندان شهدا دارند میرسند، (که باید هم برسند) حاضر است پدر خود را در قبال این مزایا بدهد؟ بنیاد شهید میتوانست کاری کند تا این جو حاصل شده، پشت سر فرزند شهید نباشد. اکثر فرزندان شهدا خودشان را در جامعه مخفی میکنند تا کسی نداند فرزند شهید هستند. علت این مسئله چیست؟ واقعا کسی هست بیاید بررسی کند چرا فرزند شهید اینطور رفتار میکند؟ سمت ستاد شهدا نرود تا دوستان او نفهمند، پدرش شهید شده است. حقیقتا تابهحال به این نکته فکر نکرده ام تا بفهمم چه شده این تفکر به وجود آمده است. ولی الان قابل حل است، یک مسئولی بیاید وارد صحنه شود، مرد و مردانه، کاری هم به ریشه این مسائل نداشته باشد. فقط مردم را نسبت به کار بنیاد شفاف کند.
بنیاد شهید تابهحال، غیر از پرداخت آن حقوقی که حق ما و خانواده بوده، کاری نکرده. یک مثال بزنم؛ اگر بروید بیمارستان بقیه الله میبینید که گوشه گوشه آن نوشتهاند خانواده معظم شهدا بدون نوبت ویزیت میشوند، این را همه میبینند، در دلشان چه میگویند؟ خدا میداند. ولی هیچ کس نمیداند که این بیمارستان اصلا بیمه بنیاد شهید را قبول ندارد و خانواده شهید را با بیمه شان ویزیت نمیکند. تقریبا 90 درصد خدمات به خانواده شهدا به همین صورت است. فقط سر و صداست...اتفاقی که الان در بنیاد اتفاق میافتد و چیزی که مردم میبینند، صد و هشتاد درجه تفاوت دارد. خودم را نمیگویم، ولی کسانی که با آنها در ارتباطم را میبینم. بنیاد شهید کاری برای کسی نمیکند. هیچ کاری. به زور بتواند حقوقی به خانواده شهدا بدهد. یکی از کسانی که الان با بنیاد در ارتباطات است بیاید بگوید بنیاد شهید چه کاری برای فرزندان شهدا کرده. نه اینکه هیچ کاری نکرده. برای مدیران و مسئولان آن احترام قائلم، ولی در مقابل تصوراتی که در جامعه به وجود آورده اند، بنیاد کار شاقی نکرده.
فرزند شهید کاظمی که پارتی بازی یا امتیاز حاصله از ناحیه پدر شهیدش را خواندن خطبه عقد ازدواجش توسط رهبر معظم انقلاب دانست، گفت: امتیاز یا پارتی بازی که بابا برایم کرد و همیشه قدردان اویم و حتما به خاطر خود ایشان، حضرت آقا قبول کردند. در دیداری که با حضرت آقا داشتیم ایشان از رفاقت خود با پدرم گفتند. البته این نکته را متذکر بشوم، چون اگر نگویم ممکن است تبعات داشته باشد. عقدی که مقام معظم رهبری برای ما خواندند به صورت غیرحضوری بود. ما رفتیم سر مزار پدر و ایشان با تلفن صیغه را جاری فرمودند، چون عهد کردهاند دیگر حضوری برای کسی عقد نخوانند. چند ماه بعد از عقد موقعیتی پیش آمد و خدمت ایشان رسیدیم.... اگر منظورتان پست و مقام پدر است که به قول خود ایشان همه کشک است. بابا دو هفته قبل از شهادت آمد وسط اتاق، یک کاغذ A4 گذاشت و رفت روی آن ایستاد. گفت: محمد، سعید نگاه کنید، اگر به هر دلیلی از سمتی که دارم (آن موقع فرمانده نیروی زمینی سپاه بود) اخراجم کنند، بازنشسته شوم یا هر چیزی دیگر، از فردا صبح یا همین الان بگویند تو هیچ کارهای و اینجا نیا، مثل این است که انگار همین کاغذ A4 را از زیر پای من کشیده باشند بیرون. سعی کنید شما هم همینطور باشید.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الشهدا ( چهارشنبه 89/6/24 :: ساعت 3:22 عصر )
»» وصیت نامه شهید سید مهدی حسام زاده از شهدا مبارزه با ضد انقلاب و
..پرواز به سوی خداوند هدف و جائی است که یک
مؤمن در جستجوی ان است آیا جز شهادت (راه) دیگری میتوان یافت که به الله
نزدیکتر شده؟ آیا شیرین تر و پرلذتتر از شهادت میتوان یافت؟ سوگند به
شهادت که شهادت آرزوی من است، هرچه به ماموریت می روم بیشتر به شهادت عشق
می ورزم وقتی میبینم که همسنگرم شهید میشود به او غبطه میخورم و میگویم
آن فرد لیاقت داشت ولی من ندارم سعی میکنم کمتر گناه و بیشتر برای خدا
کار کنم که خدا مرا قبول کند و آرزوی مرا برآورده سازد.ای دشمنان اسلام که
می گوئید خدا نیست!ای چریکهای فدائی خلق به خدا من هربار که با ماموریت
رفته ام .... خدا را لمس کردهام و وجودش را احساس کردهام و بیشتر استوار
شدهام .... پدر و مادرم هنگام شنیدن خبر شهادت من شاد باشید و به هم تبریک
بگوئید مثل اینکه شب عروسی من است چرا که در شهادت برای من از شب عروسی هم
شیرین تر است مرا در صف زنده ها،در صفی که آرزو میکردم به خاک بسپارید
اما آمریکا و دیگر دشمنان اسلام بدانید که ما ملت ایران از شهادت نمیترسیم
و آن را آرزو میکنیم ..... ای ملت شما هفتاد هزار شهید دادید که جمهوری
اسلامی به بار نشست تو را به خدا دست از اختلاف بردارید، ای مسئولین مملکت،
ترا به خدا دل امام را به درد نیاورید ....دست از مقام پرستی بردارید به
خدا ما شهیدان اگر شما به وظایفتان عمل نکنید در آن دنیا جلوی شما را
میگیرم، ....ای مردم ناآگاه اینقدر روحانیت را تضعیف نکنید به خدا اگر
روحانیت نباشد، انقلابمان شکست میخورد دست از اختلاف بردارید که در غیر
این صورت به نفع آمریکا و دشمنان اسلام خواهد بود.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الشهدا ( یکشنبه 89/6/21 :: ساعت 8:24 عصر )
»» افزایش کشف حجاب و برداشتن روسری در تهران و شهرهای بزرگ
به گزارش خبرنگار اجتماعی جهان، به تازگی در ساعات میانی صبح و همچنین
در ساعات عصرگاهی همزمان با افزایش تردد در معابر ومکانهای مختلف تهران
گروهی از دخترکان و زنان با پوششهای بسیار زننده و آرایش غلیظ در مکانهای
از پیش تعیین شده میایستند و سوژه فیلمبرداری و عکاسی برخی ازرهگذران را
فراهم میکنند.متاسفانه تاکنون واکنشی در برابر این حرکت ضد اسلامی و ضد
فرهنگی مشاهده نشده است و جریان مشکوک دایره فعالیت خود را گسترش میدهد.
این
درحالی است که به گفته برخی نمایندگان مجلس و اعضای کمسیون فرهنگی و
همچنین مشاهدات عینی، بی حجابی در تهران به سمت کشف حجاب رفته است.برداشتن
روسری و پوشیدن دامنهای کوتاه و بر تن کردن مانتوهای نازک افزایش معناداری
یافته است.
تمامی جامعه شناسان بر این نکته متفق القولند که هر
تصمیم حکومتی در عرصه های مختلف به خصوص در عرصه سیاست اثر خود را بر جامعه
می گذارد. به نظر می رسد در چند ماه گذشته نیز جامعه از تاثیر گذاری حوزه
سیاست در امان نمانده و اظهار نظر برخی از مردان عرصه سیاست منجر به افزایش
کشف حجاب در سطح جامعه شده است تا آنجا که چند هفته قبل آیت الله سید احمد
خاتمی در خطبه های نماز جمعه تهران به این امر معترض شد و بر این نکته
تاکید ورزید که بد حجابی در جامعه در حال حرکت به سمت کشف حجاب و بی حجابی
است.

در همین راستا خبرنگار اجتماعی جهان برای تهیه یک گزارش میدانی به میان مردم رفت و نظر آنها را در این مورد جویا شد:
خانم
تدینی که دبیر بازنشسته آموزش و پرورش است و هم اکنون در یکی از مدارس غیر
انتفاعی تهران در حال تدریس است معتقد است که تعصب و غیرت خانواده ها در
برابر دختران نوجوان و جوانشان به شدت افت کرده است به نحوی که دیگر حساسیت
زیادی در مورد بد حجابی و پوشش نا مناسب و حتی استفاده از لوازم آرایش و
... به خرج نمی دهند .
وی می گوید: من سالها در مدارس مختلف تهران
دبیری کرده ام اما در چند سال گذشته متوجه شده ام که آنقدر خانواده ها در
تربیت دینی فرزندانشان سهل انگار شده اند که دیگر دانش آموزان در کلاس درس
از مباحث های دینی واخلاقی کتابهایشان هیچ گونه تاثیری نمی پذیرند و در
واقع شنوایی گوششان را برای شنیدن احکام و اوامر الهی به خصوص در مورد نحوه
حجاب و نوع پوشش و طرز رفتار یک دختر خانم مسلمان از دست داده است.
یک
خانم خانه دار نیز در این زمینه معتقد است که در چند ماه اخیر کشف حجاب در
سطح جامعه به شدت افزایش یافته است به نحوی که انسان به عینه می بیند که
برخی از زنان ما بی حیا تر و برخی ازمردان ما نیزبی غیرت تر شده اند.
وی
می گوید :من به جرات می توانم بگویم که هر بار که برای کاری ازمنزل خارج
شدم و یا با ماشین همسرم در اتوبان بودیم چند مورد از زنانی را دیدم که در
داخل ماشین به طور کامل روسری هایشان را از سر برداشته بودند و از این کار
نیز هیچ ابایی نداشتند.
آقای شریفی نیز بیان داشت علاوه بر اینکه
برخی از زنان در پی ریختن قبح بی حجابی در سطح جامعه هستند ، در برابر
اعتراض برخی از افراد متدین نیز با وقاحت تمام می ایستند و بعضا با داد و
فریاد سعی می کنند این امر را یک مساله شخصی جلوه دهند.
آقای شریفی
که شغل خود را آزاد معرفی می کند در این زمینه به بیان یک تجربه شخصی می
پردازد و می گوید: در نزدیک محل کار من یک تالار عروسی است که اغلب شبها در
آنجا مراسم بر پا است. یکی از شبها بعد از پایان مراسم عروسی در این تالار
،تمامی مهمانان با وضعی بسیار زننده به داخل خیابان آمدند.زنان علاوه بر
اینکه هیچگونه پوششی بر سر نداشتند با همان لباسهای مجلسی که فقط مخصوص
چنین مراسمهایی است بیرون آمده بودند و متاسفانه در مقابل تالار به رقص و
پایکوبی مشغول بودند.
وی در ادامه می افزاید:من و دو سه نفر از
کاسبهای محل تصمیم گرفتیم که به این وضع زننده آنها تذکر دهیم .اما آنها
چنان حق به جانب و گستاخانه به ما بی ادبی می کردند که انگار یک چیزی هم از
ما طلب داشتند .ادعای آنها این بود که حتی یک شب عروسی هم نمی توانیم آزاد
باشیم و آنطور که دلمان می خواهد بگردیم!
وی ادامه می دهد اگر در
جامعه برای این وضع زننده حجاب قوانین محکمی تصویب شود و ضمانتهای اجرایی
معتبری نیز داشته باشد ،مردم کمتر با اینگونه موارد مواجه می شوند.
خانم
امامی نیز که خود را کارمند معرفی می کند با اسفبار خواندن وضع جامعه در
مورد رعایت حجاب می گوید:چه دختر و چه پسر در این زمینه کار را از حد به در
برده اند و هر نوع پوششی که در ماهواره تبلیغ می شود به سرعت از آن تبعیت
می کنند و از آن استفاده می کنند و به هیچ عنوان به این موضوع فکر نمی کنند
که آیا این نحوه پوشش با فضای فرهنگی جامعه مطابقت می کند یا نه و آیا
اصلا این نوع آرایش مو و صورت برای رفتن به خیابان صحیح است یا خیر؟
وی
با نگرانی ادامه می دهد :من به عنوان یک مادر که دخترانم در سن نوجوانی
قرار دارند و این چیزها برایم مهم است ، برای تربیت فرزندانم احساس خطر می
کنم.چگونه می توانم اینگونه تبعیضها را برایشان توجیه کنم و آنها را از
این فضای مسموم جامعه مصون نگاه دارم؟انتظار من از مسئولین این است که در
این زمینه جدی تر وارد عمل شوند.
دکتر رامیار جامعه شناس و استاد
دانشگاه در مورد افزایش پوشش نامناسب در سطح جامعه معتقد است : اصولا وقتی
انجام کاری را به تعویق می اندازیم و به آینده موکول می کنیم باعث می شود
در زمینه انجام آن کار دچار سهل انگاری شویم.
وی می گوید:در حال
حاضر مسئولین ما معتقدند در مورد نحوه بد پوشش و حجاب نباید کار ضربتی
انجام داد و باید با یک کار فرهنگی دراز مدت زمینه اصلاحات مورد
نیاز رابوجود آورد. بر همین اساس چون کار فرهنگی زمان بر است و اثر آن به
وضوح در جامعه قابل رویت نیست مردم نیز حساسیت خود را در این زمینه از دست
می دهند.
دکتر رامیار در ادامه می افزاید:متاسفانه در سطح مسئولین
همتی برای کاهش بد حجابی در سطح جامعه وجود ندارد.از یک طرف قانون خوبی در
این زمینه نداریم و از طرف دیگر هیچگونه ضمانت اجرایی محکم و مطمئن برای
انجام قانونمان نداریم.علاوه بر همه اینها مبارزه با بد حجابی را موکول به
کار فرهنگی دراز مدت می کنیم و از کنار آن عبور می کنیم.
این استاد
دانشگاه می گوید :همه عوامل فوق منجر به سهل انگاری در زمینه رعایت حجاب
به خصوص از طرف غرض ورزان شده است. منظور از غرض ورزان کسانی هستند که با
اینکه می دانند رعایت حجاب نص صریح قرآن و اسلام است و می دانند در مورد
نحوه پوشش قانون تصویب شده است ،باز هم با آن مخالفت می کنند و در سطح
جامعه با نحوه پوشش نامناسب و بعضا با کشف حجاب سعی در گسترش آن دارند.از
این رو مسئولین فرهنگی جامعه علاوه برانجام کار فرهنگی در این زمینه باید
در غالب کارهای عملی کوتاه مدت از سهل انگاری در این زمینه و گسترش آن
جلوگیری به عمل آورند.
منبع : جهان نیوز
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الشهدا ( یکشنبه 89/6/21 :: ساعت 2:52 عصر )
»» سفره افطار در کنار یاران سفر کرده



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الشهدا ( یکشنبه 89/5/31 :: ساعت 7:24 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
خبر اسید پاشی ،سوءقصد و یا تعرض به یک دختر جوان در شهرسمنان قویانماز شببرادر داخل قبر شهیدحسن باقریدلتنگی سردار اسماعیل احمدی مقدمیا مقلّب القلوب والابصارسردار سرتیپ پاسدار شهید حسن شاطریچه تعداد ایرانی عضو فیس بوک هستند؟پنج فیلترشکن صد درصد تضمینی!شهید حاج احمد کاظمیحیف که تهران دو کوهه ی قشنگی نیست!معلم بزرگ اخلاق تهران رفت[عناوین آرشیوشده]