27 دیماه سالروز شهادت سید مجتبی نواب صفوی و یارانش با وفایش گرامی باد
*****************************************
نواب اسماعیل بود یا یحیی .اما نه فرزند حسین بن علی بود که این بار نه در کرببلا بلکه در قربانگاه عشرت آباد به خون خویش کفن شد
عاشقان شهادت, به جایگاه تیرباران رفتند, چند لحظه بیشتر به دیدار دوست باقی نمانده بود, سید نگاهی به قاضی عسگر کرد و گفت: «ما شهید می شویم, اما بدانید از هر قطره خون ما مجاهدی تربیت خواهد شد و ایران را اسلامی خواهد کرد.» مأموری پارچه سیاهی به او داد, اما نواب گفت: «لازم نیست می خواهیم با چشم باز به استقبال شهادت برویم و با چشمان باز با خدا و نیکان بزرگوار خود رو به رو شویم.» پس به دوستانش گفت: «به زودی به دیدار امامی عزیز می رویم. همزمان با یکدیگر اذان بگویید. اینها نباید فکر کنند ترسیده ایم. شاد باشید, به زودی امامی را می بینیم.» صدای دلنواز اذان در گلوها پیچید, ناگهان زمان ایستاد. تفنگها غرش مرگباری سر دادند و گلوله های آتشین به پرواز درآمدند. خون سرخ فرزند علی بن ابیطالب (ع) برای همیشه در کارنامة سیاه محمد رضا شاه پهلوی ثبت شد, گویی از ابتدای تاریخ مهر شهادت بر پیشانی فرزندان زهرای اطهر (س) خورده بود. در همین لحظه یکی از نمایندگان ارباب آمریکایی محمد رضا شاه با یک جیپ نظامی وارد پادگان عشرت آباد شد و پیکر مطهر نواب را با عکسی که در جبیش بود, تطبیق نمود. دیگر خیال اربابان رژیم سفاک پهلوی راحت شد. روز بعد خبرگزاریهای بزرگ دنیا نوشتند:«مردی که سالها منافع غرب را در ایران به خطر انداخته بود, دیشب اعدام گشت.» با طلوع خورشید پیکر خون آلود فداییان اسلام در گورستان مسگر آباد به خاک سپرده شد. ولی پس از مدتی بازماندگان فداییان پیکرهای یاران عزیزشان را شبانه به وادی السلام قم انتقال دادند |
امیر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی
« من المؤمنین رجال صدقوا ماعاهدوا الله علیه فمنهم
من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا »
٭٭٭٭٭
زیر شمشیر غمش رقص کنان خواهم رفت
کآنکه شد کشتة او نیک سرانجام افتاد
سردار سرافراز جبهة توحید و بسیجی آشنای جبهه های شرف سپهبد علی صیاد شیرازی این سربردار همیشه بیدار و جهادگر عرصه های پیکار و شیربیشة شجاعت و فضیلت و عاشق بیقرار شهادت و اسوة ایثار و اخلاص و استقامت ، با صدق و صفا و مظلومیت پس از عمری جهاد خالصانه و جانبازی در خطوط مقدم دفاع از اسلام و ولایت اجر خویش را همچون مولایش امیر مؤمنان علی (ع) با فرق خونین گرفت و به دیدار معشوق شتافت و شهید شاهد در جوار قرب حضرت حق گردید.
او عاشق دلسوخته ای بود که در گستره خونین جبهه های نبرد از کردستان تا خوزستان به جهاد و نماز و نیایش می پرداخت و در جهاد افصلش اوج بندگی خویش را به نمایش می گذاشت او عبادتش جهاد بود و جهادش عبادت و در اسلام و امام چنان ذوب شده بود که می توان او را در حقیقت گواه گویائی از موفقیت انقلاب اسلامی در تربیت انسانهائی والا دانست که شگرفترین سجایای اخلاقی و مدیریتی را از خود بروز می دهند فرازهائی از وصیت نامه سراسر معرفتش گویای این حقیقت است که او انسان اسلام بود و بر مبنای همین هویت چنین می نویسد:
« خداوندا این تو هستی که قلبم را مالامال از عشق به راهت ، اسلامت ، نظامت و ولایتت قرار دادی ، خدایا تو خود می دانی که همواره آماده بودهام آنچه را که تو خود به من دادی در راه عشقی که به راهت دارم نثار کنم که اگر جزاین نبودم آن هم خواست تو بود. پروردگارا رفتن ما در دست توست من نمی دانم چه موقع خواهم رفت ولی می دانم که از تو باید بخواهم مرا در رکاب امام زمانم قرار دهی و آن قدر با دشمنان قسم خوردة دینت بجنگم تا به فیض شهادت برسم ... خداوندا ولی امرت حضرت آیت الله خامنهای را تا ظهور حضرت مهدی (عج) زنده ، پاینده و موفق بدار آمین یارب العالمین »
ادوار زندگانی سرشار از خدمتش به حق نمونهای مجسم در خدمتگذاری بر این طریق بود و برای نیل مقصود دمی آرمش نداشت. او فرماندهی متدین ، جدی ، امیدوار ، سخت کوش و با اخلاص بود و الگوئی کم نظیر و عالی در خدمتگزاری و وفاداری به نظام و عشق به ولایت بود در واقع زندگی مشحون از مجاهدات او را می توان به عنوان هنر مردان خدا که با شهادت به اکمال رسیده است مرور کرد و از آن انگیزهای عالی برای تداوم راهش گرفت.
او در خانوادهای متدین و سلحشور در شمال خراسان (درگز) متولد شد و از بدو شناخت خود در طریق اسلام گام نهاد و ورود به ارتش و طی دوره های تخصصی در خارج از کشور و توجه و جاذبه فرماندهان عالی آن زمان به وی که بواسطة ممتاز بودنش ایجاد شده بود کوچکترین خللی در عزم جزم او مبنی بر قرار گرفتن در راه اسلام و ولایت ایجاد نکرد و از همان آغاز خدمت در شرایط سخت نیروهای مسلح آن زمان شروع به فعالیتهای اسلامی نمود او از 25 سال پیش در شهر شهید پرور اصفهان شروع به فعالیتهای اسلامی و انقلابی با همراهی همرزمان شهیدش سرلشکر پاسدار شهید کلاهدوز و تیمسار شهید اقارب پرست نمود و بواسطه همین فعالیتها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بازداشت و به زندان افتاد با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ، محور ارتش انقلابی در اصفهان ، سرباز اسلام صیاد شیرازی بود که در ایجاد کمیتة دفاع شهری در اصفهان نقشی کارساز داشت و از همان زمان در ارتباط با رهبر معظم انقلاب اسلامی کار ساماندهی ارتش را به انجام رساند و با آغاز بحران کردستان جزء اولین فرماندهانی بود که وارد منطقه شد و به یاری شهید سعید دکتر مصطفی چمران شتافت و در اقصی نقاط کردستان از جمله سردشت ، حماسه ها آفرید و پس از تشدید بحران به دلیل عملکرد هیأت اعزامی از طرف دولت موقت در آغاز سال 1359 نسبت به آزادسازی شهر سنندج پس از نبردی خونبار به همراه یگانهای سپاه (و به قول خودش ترکیب مقدس ارتش ، سپاه ، بسیج و نیروهای بومی) اقدام نمودند و پس از آن ظرف مدت سه ماه با سرعت و قاطعیت با ترکیب نیروهای ارتش و سپاه و حضور فعال و کلیدی ایشان مناطق مریوان ، دیواندره ، سقز ، بانه و ... پاکسازی و حاکمیت مؤثر نظام برقرار گردید و سپس با توجه به شرایط منطقه ، فرمانده قرارگاه غرب ارتش جمهوری اسلامی ایران گردید
19 دی ماه سالروز عملیات غرور آفرین کربلای 5 گرامی باد
شهیدان به شمعدان های افروخته ای شبیه اند که خانه ها و خیا بان ها را زینت می دهند.آری شهدا بر زبان تاریخ جاری نمی شوند .این لهجه ها و این قلم های به تعبیر امام (ره) کجا می تواند گرد شهید و شهادت بچرخند.
شادی ارواح مطهر شهدای کربلای 5 صلوات
عشق یعنی استخوان و یک پلاک
سال ها تنهای تنها زیر خاک
تا مکتب جبهه خوب معنا نشود آن روحیه دوباره پیدا نشود
یاران بجا مانده مواظب باشید خون شهدا فرش ره ما نشود
با سلام خدمت تمامی برادران و خواهران عزیز .پس از مدتها ما هم صاحب یک وبلاگ شدیم .با استعانت از خدا و شهدا قصد داریم از شهدا بگوئیم انشاء الله که نظرات .انتقادات و پیشنهادات شما عزیزان سبب بهتر شدن کار ما شود .منتظر هستیم . یا حق
کچائید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی
کجائید ای سبکبا لان عاشق
پرنده تر ز مرغان هوایی
شما رفتید و حسرت سهم من شد
جنون و داغ غربت سهم من شد
شما رفتید و من اینجا غریبم
زفیض سرخ مردن بی نصیبم
شهادت ای شهدات ناز شسصتت
پرستو کن مرا قربان دستت
اللهم الرزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک